كافيه يه بار....

ساخت وبلاگ

كافيه يه بار وقتى دارم آهنگ مورد علاقه مو گوش ميدم بهم بگى "اين روضه خونيا چيه گوش ميدى؟" تا من ديگه هيچوقت جرات نكنم اونو كنارت گوش بدم
كافيه يه بار وقتى لباس مورد علاقه مو پوشيدم بهم بگى "ببر پس بده، اين چه سليقه ايه؟" تا من ديگه هيچوقت جرات نكنم به سليقه خودم لباس بخرم
كافيه يه بار وقتى شعر مورد علاقه مو برات خوندم بهم بگى"اين شر و ورارو واسه من نخون" تا من ديگه هيچوقت جرات نكنم برات چيزى بخونم
كافيه يه بار وقتى باهم ميريم بيرون بهم بگى" اون يارو چى داره انقدر نگاش ميكنى؟" تا من ديگه هيچوقت جرات نكنم سرمو كنارت بلند كنم
كافيه يه بار وقتى دارم تو يه جمعى با يكى از دوستام و آشناها حرف ميزنم بهم بگى" چى ميگفت يارو انقدر هرهر و كركر ميكردين باهم؟" تا من ديگه هيچوقت جرات نكنم كنارت با هيچكس حرف بزنم
كافيه يه بار... فقط يه بار اين كارارو بكنى و من ديگه هيچوقت جرات نكنم كنارت خودم باشم
همين خودِ لعنتى كه عاشق اون آهنگ و لباس و شعر و آدما بود
همين خودى كه ميتونست همزمان هم خودش باشه، هم كنارت بمونه
همين من... همين منى كه حالا نه خودمم، نه اونى كه تو ميخواى و نميدونم...
ديگه نميدونم چى ميخوام و ميخوام چجورى باشم...
حتى يادم نيست كى بودم و چجورى بودم و چى دوست داشتم
و تو چه ميفهمى كشتن يه آدم تو خودش چقدر ميتونه وحشتناك و ساده باشه؟
چه ميفهمى من همونجورى چقدر ميتونست حالم بهتر باشه كنارت؟
چه ميفهمى گم شدن و گيجى بين اونى كه هستم و اونى كه تو ميخواستى باشم چقدر سخت و دردناكه؟
حالا من نه خودمم، نه اونى كه تو ميخواى
من يه ماشينم كه داره طبق برنامه پيش ميره تا يا خودش از كار بيفته يا تو...
حالا ديگه كى يادشه من واقعاً كى بودم و چى بودم و چى ميخواستم؟
اما حداقل من يه نفر خوب ميدونم اين عدل نيست. اين انصاف نيست.
من واسه اين به دنيا نيومدم كه تو بخواى منو تو چارچوب خودت جا بدى
من واسه قوانينِ تو به دنيا نيومدم
من ميخوام خودم باشم
من ميتونم خودم باشم
و از اين لحظه به بعد من هميشه منم، ولى تو هيچوقت خودت نخواهى بود

مارال_مشکل_گشا

شایعه ی پیچیدگیِ زن ها.......
ما را در سایت شایعه ی پیچیدگیِ زن ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0atasheshgh7 بازدید : 123 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 1:01