می شود انقدر تلخ نباشی؟

ساخت وبلاگ
می شود   انقدر   تلخ   نباشی؟   مگر چه می خواهد از تو؟ روزی یک وعده صبح بخیر گفتن چقدر از وقتت را می گیرد؟ یک شاخه گل هدیه خریدن چقدر از سرمایه ات کم می کند؟
یک دوستت دارم بگو، باور کن این غروری که سنگش را با افتخار به سینه میزنی، لذیذتر از دیدن لبخند کسی که تو را عاشقانه می پرستد نیست... این غرور فقط ما را تنها تر می کند. یعنی بیشتر از این می خواهی تنها شوی؟
بگذار وقتی گوشی اش را نگاه میکند، تماس های از دست رفته ی تو را ببیند، دلش ضعف برود. مثل بچه ها بالا و پایین بپرد، کیف کند که تماس از دست رفت ولی رابطه از دست نرفته. رابطه ای که هرچند از نظر تو دوست داشتن ساده ای باشد، اما برای او، تمام زندگی ست.
می شود انقدر تلخ نباشی؟ مثلا جمعه ها دم غروب تنهایش نگذاری. مگر سه چهار تا خیابان قدم زدن چقدر خسته ات می کند؟
می توانی هفته ای یکبار، بی خبر جلوی دانشگاه منتظرش بمانی. ولی نمی توانی بفهمی که وقتی می فهمد برنامه کلاس هایش را از حفظی، انگار دنیا را به او دادی.
تا به حال چند بار آرزو کرده ای که دنیا مال تو باشد؟ خب حالا که خودت دنیای کس دیگری شده ای، چرا خساست به خرج می دهی و این خود لعنتی را از او دریغ می کنی؟
ساعت ها، روزها، هفته ها، بدون آنکه خبری از او بگیری با خیال آسوده و با حسی فاتحانه به زندگی ادامه می دهی، بی خبر از آنکه که فکر کردن به تو، آنقدر ذهنش را مشغول کرده که نه می تواند کتابی بخواند، نه گردش برود، نه خواب راحتی بکند، و نه حتی یک لحظه از ته دل بخندد.
 لعنتی، لااقل یک ذره انصاف داشته باش  و کمی به او فکر کن.
 
صادق_اسماعیلی_الوند
شایعه ی پیچیدگیِ زن ها.......
ما را در سایت شایعه ی پیچیدگیِ زن ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0atasheshgh7 بازدید : 86 تاريخ : سه شنبه 18 دی 1397 ساعت: 19:56